خدمت برادر عزیز مهربانم سلام عرض میکنم
پس از تقدیم عرض سلام، سلامتی شما را از درگاه ایزد متعال خواهانم و اگر جویای حال اینجانب برادر ناقابل خود احمد را خواسته باشید سلامتی برقرار است و به جز دوری شما که انشالله دیدارها تازه میگردد.
برادر جان خانواده خود سلام برسانید و فرزندان خود را یک به یک دیده و بوس نمایید، خدمت پسرخالههای عزیز آقای محمدیها با خانوادهشان را از قول بنده سلام برسانید خدمت پسرخالههای دیگر حسین حیدری را خانواده سلام برسانید، خدمت اخوی محمد با خانواده در نوق سلام برسانید، خدمت اخوی غلامرضا با خانواده را سلام برسانید، خدمت داییها با خانواده را سلام برسانید، خدمت خالهها را سلام برسانید، خدمت حسین فلاحزاده حسین جمالزاده حبیب حسینی قاسم جمالزاده را با همشیرهها سلام برسانید، خدمت تمام قوم و خویشان را یک به یک سلام برسانید چون یادم نیست نام ببرم.
برادر جان بنده در تاریخ ۲۵/۳/۶۱ که عدهای از برادران را میخواستند اعزام کنند به جبهه حق علیه باطل تصمیم گرفتم همراه برادران اعزام بروم و ما را قبول نمیکردند که برویم و میگفتند اینجا نیرو احتیاج دارد باید همینجا بایستید و کار کنید، چون بند اصرار زیادی داشتم که چندین بار به محمد فلاح مراجعه کردم و موفق نشدم که بروم و من ناامید شدم تا شد روز پنجشنبه تاریخ ۲۷/۳/۶۱ که بنده به محمد فلاح مراجعه کردم و قبول نکرد بعد آقای فلاح میخواست برود به تهران که ایشان هم رفت و ما دیگر از همه جا ناامید شده بودیم چند ساعتی گذشت بنده به فرمانده عملیات مراجعه کردم و به هر نحوی بود او را راضی کردیم که اسم ما را بنویسد بالاخره موفق شدم در همان روز پنجشنبه به کرمان اعزام و بعد از دو روز در آنجا باز در تاریخ ۳۰/۳/۶۱ از کرمان اعزام شدیم به اهواز و در اهواز به پایگاه شهید رجایی رفتیم و مدت چند روز که و مدت چند روز است که در این پایگاه با برادران جواد کامرانی محمد قاسمیزاده مهدی غلامرضایی محمد محمدی پور حسن رمضانی علی اسماعیلزاده خودمان و دیگر برادران رفسنجانی که شما نمیشناسید مستقر هستیم همگی حالشان خوب است و سلام میرسانند و آدرس مشخصی نداریم انشالله که به خانه رفتیم آدرس کامل برای شما میفرستم.
به امید پیروزی رزمندگان اسلام و سلامتی امام امت سخنم را تمام میکنم