وصيت نامه شهيد اکبر عباسي

بسم الله الرحمن الرحيم

ولنبلونکم بشيء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرين الذين اذا اصابتهم مصيبه قالوا انا لله و انا اليه راجعو
و شما را امتحان مي کنيم با سختي هايي چون ترس و گرسنگي کم شدن اموال و نفوس و آفات ثمره ها و بشارت باد بر صابران کسانيکه هرگاه مصبتي مي بينند مي گويند ما از آن خداييم و به سوي خدا باز ميگرديم.

آنقدر به جبهه مي روم و ميجنگم تا شهيد شوم .
سپاس پروردگار جهانيان را که ابتداي زندگي ما را انقلاب و اواسط زندگي ما را جهاد و پايان زندگي ما را شهادت قرار داد. خدايا نااميد نيستم ولي آيا کشته شدن مرا مي توان شهادت ناميد؟ من در خود به هيچ وجه لياقت شهادت نمي بينم ولي ميدانم که تو، توبه پذير هستي.
ان الله يحب التوابين گناهان مرا ببخش و توبه مرا به درگاه خودت بپذير.

من برخود تکليف دانستم که بسوي جبهه هاي حق عليه باطل حرکت کنم و از اسلام و قرآن دفاع نمايم. اي خداي بزرگ از توميخواهم هرگاه که لياقت شهادت در راه تو رادارم مرا به اين مقام عظيم برسان. حمد و سپاس خداي رحمان و کريم را که همواره در سختيها و مشکلات مرا ياري کرد و مرا از نعمات خود بهره مند گردانيد و در جوار لطفش جاي داد ولي آن چه که من کردم چيزي جز غفلت نبوده است. خداوندا اين بنده حقيرت با کوله باري از گناه به سوي تو آمده و تو بخشنده و مهربان هستي. پس مرا ببخش و از گناهان من درگذر.

راستي مبادا فکر کنيد که پناه بردن به شهادت فرار از زندگي است ما ميميريم تا به زجر ديده گان جامعه ي فردا بگوئيم که زندگي در رفتن است و چه قدر زيباست که زندگي به شهادت ختم شود. شهيد عزاداري نميخواهد، شهيد رهرو ميخواهد. خدايا ما با تو پيمان بسته بوديم که تا پايان راه برويم و بر پيمان خويش همچنان استوار مانديم.

خدايا به محمد(ص) بگو که پيروانش حماسه آفريدندو به علي(ع) بگو که شيعيانش قيامت به پا کردند و به حسين(ع) بگو خونش در رگ ها همچنان مي جوشد بگو از آن خون ها، ‌سروها روييد، ظالمان سروها بريدند، اما باز هم سروها روئيد. پدر و مادر عزيز از اين که نتوانستم فرزند شايسته اي براي شما باشم معذرت مي خواهم اگرچه جبران زحمات شما برايم محال است ولي به خواست خدا در سايه ي اسلام در جبهه هاي حق عليه باطل وبا شعار (لااله الا الله) و (محمدرسول الله)شهادت مي دهم. باشد که شهادت من بر سينه شما نشانه اي از قدرداني و تشکر از شماست. مادرجان و پدرجان مبادا در مرگ من گريه کنيد که کشته شدن گريه ندارد. شکست اسلام گريه دارد.

برادران عزيزم از شما مي خواهم که ادامه دهنده راه من باشيد و نگذاريد سنگر من خالي بماند و در خط ولايت فقيه باشيد و هرگز خدا را فراموش نکنيد و خداوند هميشه بندگانش را مورد امتحان قرار ميدهد و چند کلمه اي خدمت خواهرم: خواهر عزيزم از تو ميخواهم که از همين کوچکي حجاب خود را حفظ کني و در خط ولايت فقيه حرکت کني و اين را ميگويم که حجاب تو کوبنده تر از خون من است و چند کلمه اي خدمت دوستان و آشنايان و کليه ي عزيزاني که در تشيع جنازه ام شرکت کردند و آن اين است که خداوند هر لحظه انسان هاي روي زمين را مورد آزمايش قرار ميدهد. و خوشا به حال آنان که از اين امتحان الهي موفق بيرون بيايندکه اين جنگ يکي از همان امتحان هاست و تنها سدي که نمي گذارد آدمي به خداي خود برسد غفلت است و با کمي فکر به خودمان پي ميبريم و از خودشناسي است که به خداشناسي پي مي بريم و اي کساني که توانايي رزميدن با شيطان بزرگ و شرکت کردن در جبهه ها را داريد اين را بگويم که براي شما در اين جا ماندن ننگ است و اي جوانان نکند در رختخواب ذلت بميريد که حسين(ع)در ميدان نبرد شهيد شد.

اي جوانان مبادا در غفلت بميريد که علي(ع) در محراب عبادت شهيد شد و مبادا در حال بي تفاوتي بميريد که علي اکبرحسين(ع) در راه حسين(ع) شهيد شد.

اي مادران مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگيري کنيد که فردا در محضر خدا نمي توانيد جواب زينب را بدهيد که تحمل هفتاد و دو شهيد را نمود همه مثل خاندان وهب جوانانتان را به جبهه هاي نبرد بفرستيد و حتي جنازه ي آنها را هم تحويل نگيريد زيرا مادر وهب فرمود سري را که در راه خدا داده ام پس نميگيرم.

برادران استغفار و دعا را از ياد نبريد که بهترين درمان ها براي تسکين دردهاست و هميشه به ياد خدا باشيد و در راه او قدم برداريد تا هرگز دشمنان بين شما تفرقه نياندازندو شما را از روحانيت متعهد جدا نکنند که اگر چنين کردند روز بدبختي مسلمانان و روز جشن ابرقدرت هاست. حضورتان را در جبهه ي حق ثابت نگهداريد.

در امام بيشتر دقيق شويد و سعي کنيد عظمت او را بياييد و خود را تسليم او سازيد و صداقت و اخلاص خود را همچنان حفظ کنيد. اگر فيض شهادت نصيبم شد آنان که پيرو خط سرخ امام خميني نيستند و به ولايت او اعتقاد ندارند برمن نگريند و بر جنازه ي من حاضر نشوند. اما باشد که دماء شهدا آنان را نيز متحول سازد و به رحمت الهي نزديکشان سازد.

چند جمله با خانواده معظم شهدا: درود بر شما ابراهيم ها و هاجرها که فرزندانتان را با شهادت و شجاعت به جامعه اسلامي تقديم کرده و سرانجام آنها را به قربانگاه عشق فرستاده و افتخارتان بر اين است که توانسته ايد گوشه اي از دين خود را نسبت به اسلام و مسلمين ادا کنيد و بدانيد که خداوند اجري عظيم به شما خواهد داد. انشاء ا…
والسلام عليکم و رحمه الله

به اميد پيروزي رزمندگان اسلام برکفرجهاني
اگر عزيزان رزمنده بسيج و سپاه به يادبود من به خانه ي شما آمدند از آنها پذيرايي کنيد. چون با اين کار روح من شاد ميشود و شما با از دست دادن من بقيه ي فرزندان خود را آماده ي جهاد مقدس در راه خدا کنيد و به آنها بگوييد که سلاح مرا که قرآن است بردارند و راهم را ادامه دهند و شما اي برادران و خواهران حزب الله شما با پرورش دادن فرزندان خود در دامن اسلام ميتوانيد راه شهدا را ادامه دهيد.

نوشتهٔ پیشین
وصيت نامه شهيد رضا قربانی
نوشتهٔ بعدی
خاطره شهید احمد اسمائیل پور

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید