وصيت نامه شهيد رضا قربانی

بسم ا… الرحمن الرحيم و به نستعين

بنام اللهي که انسان را از نيستي خلق کرد و به بلندترين درجات عاليه سوق داد و راه حق را براي انسان مشخص نمود و انسان را به سوي کمالات انساني سوق داد و بنام خداي شهيدان و در خون غلطيدگان و اميد شب زنده داران و پناه بي کسان و خدايي که شهادت را برترين درجات انساني قرار داد و انسان را به سوي آن رهنمون شد.

و به تمامي اولياء و اوصياي عظيم الشانش و تنها منجي عالم انساني منتخب انسانها و منتقم خون شهدا و ناجي درمانده ها و نايب بزرگوارش امام امت و قلب تپنده امت اسلام و اميد مستضعفان و فرمانده رزمندگان و تمامي شهداي غرقه بخون از صدر تاکنون و مفقودين عزيز و اسراي دربند و خانواده هاي معظمشان از باب وظيفه براي آخرين دفعه هم که شده سخناني هر چند لايق نيستم از باب وصيت عرض مي کنم.

اولا اين که مسئله مرگ، که امري حتمي است و چه زود و چه نزديک به سراغمان مي‌آيد اين است که تمامي انسان ها و مسلم و کافر، از هر فرقه باشد به اين اعتقاد دارد و آن چگونگي و کيفيت رفتن است که انتخابي است و هر شخصي راهي برود ، بالاخره اجل به سراغش مي آيد، خوشا به سعادت آنکس که او دنبال اجل برود و از مرگ ترسي نداشته باشد.

از اين تقدير الهي نهراسد و مرگ را مرگ سرخ انتخاب نمايد و آن هم شهادت در راه معبود معشوق و محبوب، که چه بهايي از آن بالاتر،‌ انساني که در اين راه مي رود اجرش همان شهادت و مقام رضوان خداوندي بس است. همين که خدايش قبولش کرد برايش کافي است.

بارالها گرچه خود را قابل سخن گفتن با تو نمي دانم ولي چکنم که نيازمندت هستم و خاشعانه از درگاهت التماس دارم که لياقت اين راه را به من بدهي خدايا نمي گويم که فقط مي خواهم کشته شوم بلکه مي خواهم مرگم شهادت في سبيلک باشد آنهم با عمري خدمت خوب هرچه رضايت در آن است.

واما اگر خدا مرا لايق دانست و مرا به درگاهش راه داد چند نکته اي سخن دارم. اول از امت شهيد پرور مي خواهم که اولا برايم طلب مغفرت نمائيد و مرا ببخشيد گرچه مي دانم که در اثر کوچکي و جهالت خطايي مرتکب شدم ولي شما به بزرگواري خودتان مرا حلال نماييد.

دوما اين که قدر اين خونهايي که در اين راه ريخته مي شودو هر قطره اش برگردن شما حقي دارد و در قيامت در برابرآن پاسخگوباشيد و چه بهتر که همان حالا مسئوليت و وظيفه خود را دريابيد و در آن راه قدم نهيد. همه آن هايي که رفتند و مخلصانه جان را برکف نهادند و تقديم اسلام نمودند. همه حرفشان اين بود که ما مي رويم تا اسلام بماند. انقلاب سربلند بماند و امام تنها نباشد. امام احساس نگراني نکنيد اينها را قلبا قبول کنند. در برابر دشمنان و بي تفاوتان بايستند. نگذاريد دشمنان شما لحظه اي آرام گيرند.

سخن کم اين که راه شهدا را ادامه دهيد.

نوشتهٔ پیشین
وصيت نامه سردار شهيد حاج علي محمدي پور
نوشتهٔ بعدی
وصيت نامه شهيد اکبر عباسي

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید