خاطرات شهید محمود اسمائیلی پور

خاطره شهید محمود اسمائیلی پور

1- در زمان دفاع از خط مقدم یک روز شهید محمود اسمائیلی پور زفتیم که حمام کنیم، با آب گرم حمام کردیم آن هم با آب باران ریختیم توی 20 لیتری که شیر کوچکی بغل آن بود و یک بشکه را هم دور سرش را بودند، به نوبت میریختیم توی بشکه به نوبت من آب میریختم ایشان استحمام می‌کرد و ایشان آب میریخت من استحمام میکردم.

به خدا همین که تمام شد لباس‌ها را پوشیدیم 5 – 6 قدم از بشکه دور شدیم یک خمپاره 90 آمد روی همان بشکه‌ای که ما حمام میکردیم ریز ریز شد و اگر سه دقیقه زودتر می‌آمدیم هردو ما شهید می‌شدیم.

2- موقع عملیات صبح زود هوا روشن شد وقت نماز بود. در حال پیشروی یک گودی پیدا کردیم و سریع تیمم کردیم و با همان پوتین که پایمان بود، ایستادیم نماز، شهید محمود اسمائیلی پور نگهبانی می‌داد و من نماز می‌خواندم و بعد من نگهبانی می‌دادم و شهید اسمائیلی نماز می‌خواند و اگر خدا قبول کند همین دو رکعت نماز بی وضو باشد.

والسلام و علیکم و رحمته الله و برکاته

نوشتهٔ پیشین
دل نوشته شهید معظم سردار حاج علی محمدی پور

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید